به گزارش راهبرد معاصر؛ بدون این که نسبت به دوام و پایداری برجام اطمینان کسب کنیم، احیای توافق هسته ای ۲۰۱۵ ( برجام) بسیار چالش برانگیز است. پس از چندین سال از خروج آمریکا از برجام و اعمال کارزار فشار حداکثری علیه ایران و اقدامات تلافی جویانه تهران با تسریع و گسترش برنامه هسته ای، سیاستگذاران ایران و آمریکایی باید به این اطمینان دست یابند که توافق هسته ای پس از احیا به قوت خود باقی می ماند.
در حالی که برخی از سیاستمداران خواستار تشدید فشار اقتصادی و تهدیدات نظامی علیه ایران هستند، اما این ابزارها ثابت کرده اند که اثربخش نیستند و به طرز خطرناکی می توانند تنش بین طرفین را تشدید ببخشد. بهترین سناریو برای حل بحران هسته ای ایران، تقویت برجام می باشد که امکان خروج طرفین را به حداقل می رساند. بر کسی پنهان نیست که مکانیزم های اجرایی برجام و هزینه و منافع کلی آن مخدوش شده است. عدم موازنه درونی در برجام می تواند منافع هر دو طرف و اهداف منع اشاعه هسته ای را تضعیف ببخشد.
بارزترین جلوهی عدم موازنه، شکست برجام در ایجاد بازدارندگی حقوقی و سیاسی متقابل میان ایران و آمریکا در ارتباط با نقض یا خروج کامل از توافق است. در عوض، برجام با تهدید به بازگشت تحریم های یکجانبه و چند جانبه علیه ایران در قالب مکانیزم بازگشت خودکار تحریمها در شورای امنیت، بازدارندگی یکجانبه ای را علیه ایران ایجاد کرد. اما در مقابل ایالات متحده و سایر طرف های برجام، در خروج از برجام یا عدم پای بندی به تعهدات آن با هیچ مانع حقوقی و سیاسی روبرو نبودند.
این امر به وضوح به نفع هیچ یک از اعضای برجام نیست. مقامات دولت بایدن بارها خروج دولت ترامپ را به عنوان یک اشتباه استراتژیک و یکی از بدترین تصمیمات سیاست خارجی واشنگتن در طی یک دهه گذشته محکوم کردهاند. در حالی که جامعه بین الملل در گذشته نسبت به برجام بی تفاوت بود، امروزه بر این تاکید دارند که احیای برجام و بازگشت طرفین به تعهدات در راستای صلح و امنیت منطقه است. در حالی که اعضای سابق و فعلی دولت اسرائیل همچنان برجام را به عنوان توافقی خطرناک که مسیر ایران را به سمت بمب هستهای هموار میکند، نادیده میگیرند، بسیاری از مقامات ارشد امنیتی سابق و فعلی اسرائیل تشخیص دادهاند که خروج آمریکا از برجام یک اشتباه بزرگ بوده که امنیت اسرائیل را تضعیف کرد. به همین دلیل آن ها از تلاش های دولت بایدن برای عضویت مجدد در توافق حمایت و پشتیبانی می کنند.
برای رهایی از این مخمصه و به حداقل رساندن شکست مجدد برجام، ایجاد بازدارندگی حقوقی و سیاسی متقابل اجتناب ناپذیر است. هرگونه رویه حقوقی و سیاسی که نقض و خروج از توافق را پرهزینه و دست و پا گیر کند، می تواند به این هدف کمک کند. افزودن بازیگران داخلی و بین المللی بیشتر می تواند یکی از مکانیزم های مناسب برای ممانعت از فروپاشی توافق باشد. این مکانیزم می تواند در قالب فرایند بررسی داخلی در چارچوب برجام باشد که خروج از آن نیازمند مجوز شورای امنیت سازمان ملل یا تصویب توسط قانون گذار ملی باشد.
در حالی که این مکانیزم ها می توانند با ایجاد موانع حقوقی و سیاسی در مقابل خروج از توافق، زمینه پای بندی طرفین به تعهدات را حفظ کند. ترسیم یک طرح غرامت مالی بینالمللی برای طرفهایی که در نتیجه خروج یک عضو متحمل ضرر اقتصادی می شوند، می توانند هزینه ها را بیشتر کنند و مزایای فرار را برای طرف های مربوطه کاهش دهند. مسلما هیچ یک از این مکانیزم ها، ایالات متحده را در خروج از توافق باز نمی دارد، اما ترکیبی از چنین رویه های قانونی و سیاسی، طرح غرامت مالی و تهدید قابل اعتماد گسترش برنامه هستهای، احتمال خروج آمریکا از توافق را به حداقل می رساند.
در حالی که عدم وجود بازدارندگی متقابل حقوقی و سیاسی، بزرگترین تهدید برای احیا و دوام برجام باقی مانده است، هر موضوع دیگری که منافع اقتصادی واقعی توافق را کاهش می دهد، با کاهش حمایت مردمی و نخبگان از توافق همراه خواهد شد و چالشی مشابه برای توافق ایجاد می کند. سوابق اجرای برجام از سال 2016 تا 2018 نشان میدهد که ایران به دلیل محدودیتهای مستمر آمریکا بر معاملات دلاری ایران و خطرات عبور از میدان مین قانونی باقیمانده تحریمهای آمریکا برای خارجیها، قادر به دسترسی کامل به سیستم مالی بینالمللی، بانک ها و شرکت ها نبوده است.
با توجه به سایر زمینههای مناقشه بین تهران و واشنگتن، قابل درک است که دولت ایالات متحده نمیخواهد از سلاح تحریمی علیه ایران با توجه به عملکرد سیاسی آن برای جلب رضایت گروههای ذینفع داخلی دست بکشد. اما این الزامات باید در مقابل هدف بسیار مهمتر منع اشاعه هستهای در قبال ایران متعادل شود. هرگونه تحریم جدیدی که منافع اقتصادی توافق برای ایران را از بین ببرد، ریسک تضعیف حمایت از برجام در داخل ایران را نیز در پی دارد و در نتیجه به اهداف گسترده تر منع اشاعه هسته ای آسیب می رساند.
در مجموع، طرفین به جای اصرار بر احیای برجام به شکل گذشته، باید به دنبال جبران عدم موازنه توافق در رابطه با مکانیزم های اجرایی و ارائه مزایای اقتصادی آن باشد. ناتوانی در رسیدگی به این نواقص مهم احتمالاً یا مسیر ایران را برای دستیابی به قابلیت اتمی پیشرفته تر و بدون محدودیت هموار می کند یا زمینه درگیری نظامی فاجعه بار را فراهم می کند که کل منطقه خاورمیانه و فراتر از آن را درگیر می نماید.